جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

معرفی کتاب شرم
احساس شرم برای من عادی شده بود. این احساس مثل نتیجهای بود که از شغل...

با من حرف بزن
با من حرف بزن! من عاشق دیدن سپیدهدم هستم. هر بار با دمیدن مروارید صبح...

کتاب، رؤیا، عشق، آرامش، امید
#دلنوشته
دلنوشتهای به تو که در قلبم جای داری و به هر چیزی که در زندگیام...

معرفی کتاب بانوی میزبان
این کتاب نصیحتی میکند: ضعیف نباش. آدم ضعیف تاب تنهایی ندارد. هر چه به او...