جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

ما احلی اسمكم
چقدر بردن نام شما شيرين است! احلی من العسل… ای امام رئوف، یا امام رضا!ـبه...

خلاصه دانشها
دانشمندی در بیابان به چوپانی رسید و به او گفت:
چرا به جای تحصیل علم،...

هرچه داریم امانتهای خدا هستند
چوپانی که بسیار مؤمن بود، در روستای دوری زندگی میکرد. روزی تنها پسر نوجوانِ خویش...

عمری را که همچون دقایق میگذرد غنیمت شمار
پدر پیری در حال احتضار و در بستر بیماری فرزندش را نصیحتی کرد. پدر گفت:
پسرم!...